عشق تو را در قلب خود من دیده بودم / آوای روحت را با گوش جان بشنیده بودم / با جان خود عشق تو را فریاد کردم / من دشت دل با یاد تو آباد کردم .
بی تو هر شب عاشقی بارانی ام / لاله ای پژمرده و زندانی ام / بی تو در کنج همه دلواپسی / بی تو من آغاز یک ویرانی ام .
تا زمانی که دلم پیش خدا پر نکشد / تا زمانی که اجل خط و نشانی نکشد / دارمت دوست به حدی که خدا می داند / راز این قصه ، فقط باد صبا می داند .
با گفتن یک "عزیزم جایت خالیست" ، نه جای من پر می شود و نه از عمق شادی هایت کمتر ، فقط دلخوش می شوم که هنوز بود و نبودم برایت مهم است .
نظرات شما عزیزان: